به من از ناز نگاهش نگرید
نگه گاه به گاهش نگرید
رخ او چون گل و خطش چو گیاه
گل این باغ و گیاهش نگرید
لشکر انگیخته عشقم از اشک
دشتپیمای سپاهش نگرید
از ره آتش نفسی میآید
شعلهٔ آتش و آهش نگرید
به هلالی چه گشایید نظر؟
شکن طرف کلاهش نگرید
سر عشاق بسی بر سر هم
ریخته بر سر راهش نگرید
همه دم گرم فغان است طبیب
اثر ناله و آهش نگرید