طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

گرچه ما را دسترس بر دامنِ آن ماه نیست

شُکْرُلِلَّه، از گریبان، دستِ ما، کوتاه نیست

بی‌قرارِ عشق را از مِحْنَتِ هجران، چه باک؟

سیل را اندیشه از پست و بلندِ راه نیست

می‌کند دلجوییِ احبابِ ما را بی‌حضور

وقتِ آن‌کس خوش که از حالش، کسی، آگاه نیست

گاه می‌گریم ز هِجْر و گاه می‌نالم ز عشق

حاصلِ شمعِ وجودم، غیر اشک و آه نیست

در سراغش، خضر ما، آوارگی باشد «طبیب»

چون جَرَس، چشم از پیِ منزل، مرا در راه نیست