جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۱۷

هرگه که گلی تازه به صبحم بنمود

کز دیدن آن فتوح روحم بفزود

زان گل بویی هنوز بر من نوزید

کش باد فنا ز پیش چشمم بربود