بگو تا کی دلم را تنگ داری
جهانی را تو با نیرنگ داری
نداری رحمتی بر حال زارم
دلی بس سخت همچون سنگ داری
۳
مرا صلحست با روی تو جانا
چرا دایم تو با ما جنگ داری
نگارینا چرا در عشق بازی
ز نام عاشقانت ننگ داری
به جان ورزم وفایت را ولی تو
همیشه بر جفا آهنگ داری
۶
اثر در آهت ای دل نیست باری
که بر آئینه ی جان زنگ داری
به گل گفتم ز روی خوب یارم
به خوش بویی تو بوی و رنگ داری
بگفت ای بلبل مست جهانگیر
که در عشق رخش آهنگ داری
مرا خار جفا بر جای جانست
تویی کان گلستان در چنگ داری