صبا برو تو پیامی ز من به یار رسان
غم فراق چو دانی به غمگسار رسان
سلام و پرسش بی حد به اشتیاق تمام
ازین کمینه خاکی بدان نگار رسان
تو شرح حال من خسته دل نکو دانی
ز روی لطف خدا را بدان دیار رسان
قرار نیست چو من در دو زلف سرکش دوست
بیا ز نکهت زلفش به بیقرار رسان
بگو فراق رسانید جان ما بر لب
بیا و منتظری را به انتظار رسان
چو جان به لعل لبت تشنه ام نگارینا
بیا و تشنه وصلت به چشمه سار رسان
اگر نگار شبی حال زار ما پرسد
بگو بیا و جهان را به اعتبار رسان