جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۹

گرم مهمان شوی یک دم چه باشد

ورم یک دم شوی همدم چه باشد

ور از وصلت بیاساید غریبی

ز حسن رویت آخر کم چه باشد

دل مجروح بی درمان ما را

گر از وصلش کنی مرهم چه باشد

به روز تلخ هجرانت نگارا

مرا مونس به غیر از غم چه باشد

نمی بینم به هر عمری وصالت

از این مشکلترم ماتم چه باشد

دلم خونست در هجران نگارا

ببین حال دلم دردم چه باشد

ز من پرسی که حالت چیست با درد

بجز هجران تو دردم چه باشد

جهان از آب دیده شد چو دریا

گل خیسیده را در نم چه باشد