آن بنده که جز تو کس ندارد
جز بندگیت هوس ندارد
رنجور فراقت ای دلارام
جز یک نفس از نفس ندارد
در راه تو شاه باز عشقست
اندیشه ز خرمگس ندارد
آن بلبل دل که پای بندست
چون بانگ در این قفس ندارد
بیچاره کسی که غرق دریاست
کاو راه ز پیش و پس ندارد
فریاد غم دل جهان رس
کاین بنده بجز تو کس ندارد
مسکین دل من محیط عشقست
واندیشه ز بار خس ندارد