عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۷

ای عارض تو چون گل و زلف تو چو سنبل

من شیفته و فتنه آن سنبل و آن گل

زلفین تو قیریست بر انگیخته از عاج

رخسار تو شیریست برآمیخته با مل

زلفین تو زاغیست برآویخته هموار

دو ماه به منقار و دو خورشید به چنگل