آنکه بی غم نه یک زمان دل ماست
آنچه با غم سرشته شد گل ماست
ما که ایم و کجاست کوی حبیب
غرقه ی بحر عشق ساحل ماست
چشم بینانه ورنه در همه جا
صورت دوست در مقابل ماست
ما بفکر وفای یارو فلک
متحیر ز فکر باطل ماست
آنچه مشکلتر است از همه چیز
در بر عقل حل مشکل ماست
چهره ی او چراغ بزم رقیب
شعله ی آه شمع محفل ماست
شد به ظاهر ز قتل ما غمگین
تا نداند کسی که قاتل ماست
چه غم از خصمی سپهر (سحاب)
اگر الطاف دوست شامل ماست