ما خِیلِ تُهیدست جگرگوشهٔ بختیم
سرگرم نه با تاج و نه پابند به تختیم
آزادیِ ایران که درختی است کهنسال
ما شاخهٔ نورستهٔ آن کهنهدرختیم
در صلح و صفا گرمتر از موم ملایم
با جنگ و جفا سردتر از آهنِ سختیم
پوشید جهان خلعتِ زیبای تمدن
ما لُخت و فرومایه از آنیم که لَختیم
تا جامهٔ ناپاکِ تن آغشته به خون نیست
ما پیشِ جهان تن به تن آلوده ز رختیم