فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

جهان نمای درستی، دل شکسته ماست

کلید قفل حقیقت زبان بسته ماست

مگو چه دانه تسبیح از چه پامالیم

که عیب ما همه از رشته گسسته ماست

۳

دو دسته یکسره در جنگ و توده بدبخت

در این مبارزه پامال هر دو دسته ماست

نوید صلح امید آنکه می دهد به بشر

سفیر خوش خبر و پیک پی خجسته ماست

نه غنچه باز نه گل بو دهد در این گلشن

گواه آن دل تنگ و دماغ خسته ماست

ز قید و بند جهان فرخی بود آزاد

که رند دربه‌در و از علاقه رسته ماست