فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

با آنکه کسی نیست به وارستگی ما

هست از چه به گیسوی تو دلبستگی ما

بشکست مرا پشت اگر بار درستی

میزان درستی شده بشکستگی ما

ما خسته دلان قلب جهانیم و از اینرو

دل خسته جهانیست ز دلخستگی ما

در مملکتی کآتش آشوب بود تند

بی‌جا نبود کندی و آهستگی ما

از حسن عمل با خط برجسته از این پس

تاریخ گواه است به برجستگی ما