نگاهش از دل ما بر سر نابود میرنجد
چو خوی نازکی دیر آتشی شد زود میرنجد
دماغ آشفتهام پروانه دیوانهای دارم
به یاد شعلهای میسوزد و از دود میرنجد
برای خاطری چون غنچه پژمرده حیرانم
که چون بیند دل ما را غبارآلود میرنجد