اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۷

گرد فتادگی شده بال همای ما

منت نمی کشد ز کسی مدعای ما

با چاکهای سینه به محشر نمی رویم

تا رنگ و بوی گل نشود خونبهای ما

حیرت ندیدگی گل گلزار وحشت است

ای غافل از نگاه تغافل نمای ما