اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۱

نیم دیوانه تنها با محبت همسری دارم

سخن با خویش می گویم دلی با دیگری دارم

برای امتحانم رخصت پرواز می بخشد

مگر صیاد پندارد که من بال و پری دارم

به نقش پا رسانم نسبتی در خاکساری‌ها

که لبریز شکست خویش بر کف ساغری دارم

تنک سرمایه ام از اشک و شوق گریه ای در دل

نه چون مینا دماغ خشکی و چشم تری دارم