اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۲

فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست

دیوانگی شکار و رهایی کمند کیست

خاکم به باد رفت و غبارم ز جا نخاست

معمار من طبیعت مشگل پسند کیست

رشک شبم در آتش پروانگی گداخت

تا صبح عندلیب گل غنچه خندکیست

گردم ز بوی گل به هوا دام می کشد

رعنا تذرو جلوه رعنا سمند کیست

مستان طلسم توبه شکستن به نام من

تکلیف آشنائی ساقی به پند کیست

گشتم ز برق تازی آن جستجو غبار

شب سرگذشته که سحر تیغ بند کیست

دل مشق ناله پیش رهایی کند اسیر

این غنچه سایه پرور سرو بلند کیست