گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی
هر دکانی را نسیم مشک تاتار آمدی
گر حجابی در میان بنده و حق نیستی
قسمت ارباب ظن کی محض پندار آمدی
از تجلی هدایت گر نبودی پرتوی
جمله اعیان جهان در عقد زنار آمدی
گر نبودی سر جانان تعبیه در تعبیه
«لن ترانی » در حقیقت عین دیدار آمدی
پرتو رویش اگر در چین و ما چین سر زدی
کافر صد ساله در تسلیم و اقرار آمدی
گر عنایت را ظهوری بیشتر بودی از آن
زمره اشرار در اطوار ابرار آمدی
کوه سنگین گر ز درد قاسمی واقف شدی
کوه را دل خون شدی با ناله زار آمدی