قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷

ما در هوای عشق تو سرمست باده‌ایم

چون شمع روشنیم و به خدمت ستاده‌ایم

از ما مپیچ روی، که هنگام صبح و شام

بر خاک آستان تو رویی نهاده‌ایم

در رهروان عشق به خواری نظر مکن

ما خانه زاده‌ایم و ازین خانه زاده‌ایم

ای مدعی، به صحبت ما روبهی مکن

هم شیر عرصه‌ایم و هم از شیر زاده‌ایم

شانهای بوالعجب صفت ماست در جهان

گه مطلق زمانه و گه در قلاده‌ایم

ای خواجه لطیف، که هشیار و عاقلی

از ما ادب مجوی، که سرمست باده‌ایم

قاسم، به شوق یار دل و دین و سر بباز

چون خونبهای خویش هم اول ستاده‌ایم