امروز بهرحال به از دی و پریرست
عالم همه پر عنبر سارا و عبیرست
آفاق عبیر بیز شد، آخر چه ظهورست؟
یا نور تجلی که ز سلطان نصیرست
ار جمله ذرات جهان مخفی و پیداست
ار جمله صفت شاهد بی مثل و نظیرست
زنهار! دل از غیر نگه دار، که آن یار
در هر نفسی واقف اسرار ضمیرست
جان و دل آفاق بیک جلوه ببردی
خوش حالت صیدی که بدام تو اسیرست
ای طالب دیدار، برو دیده بدست آر
چون واقف اسرار شوی خیر کثیرست
قاسم، چو خطا رفت، بیا سجده سهو آر
کان لطف و کرم توبه ده و عذر پذیرست