سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

تا زهر غمت بود نخوردیم شکر

خمری نچشیدیم بجز خون جگر

آغشته به حادثات هرگز نشدیم

عالم دیگر گشت نگشتیم دگر