سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴

ماه ما بالذات یک ماه است و اسما مختلف

شمس یک شمس است لیک امروز فردا مختلف

ز اختلافات نمود دهر احول بین مشو

هست دیبا یک بساط و نقش دیبا مختلف

در تجلی وحدت صرف است ما زان بی خبر

می نماید آفتاب از رنگ مینا مختلف

هستی کونین را فرقی در الوان است و بس

برگ یک برگ است لیکن رنگ رعنا مختلف

طبع انسان در ازل ضدیتی دارد به هم

گه موافق می شود مجنون و لیلا مختلف

سوی اصل خویش اعیان را نمی باشد دویی

می شود زاین روی ظاهر سر اشیا مختلف

او ز روی حکمت این اضداد را ترکیب کرد

بهر معجون ساختن می باید اجزا مختلف

در جهان هر کس به رنگی می پرستد دوست را

شهر یک شهر است و یک بازار و سودا مختلف

برنمی آید سعیدا صحبت ما با جهان

خلق ما شد از ازل با رسم دنیا مختلف