نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱

ای سلسله زلف تو دلها بسته

وی غمزهٔ خونخوار تو جانها خسته

یا رب منم این چنین به تو پیوسته

بر خاسته من زمن تویی بنشسته.