کنون داستانی ز ایرانیان
شنو تا بگویم به روشنروان
ز گُردان ایران و بانو گشسب
به میدان دانش بتازید اسب
به میدان دانش سواری کنم
به عقل و خرد استواری کنم
زخود یادگاری گذارم به دهر
کزان هوشمندان بگیرند بهر
به الطاف خوانند تحسین من
که در دست دارم ز جای سخن
سخن در جهان فرّ و زیب از تو یافت
چو خورشید نور سخن از تو یافت
که نطق تو تا نظم گوینده شد
زبان زبان آوران بنده شد