کنم آه ازین چرخ گردنده آه
که عیشم تبه کرد و روزم سیاه
تو بدرود باش ای گرانمایه در
که من تن سپردم به خاک سیاه
مبادا به تو بر تبه عیش و عمر
که هم عیش و هم عمر من شد تباه
دل سوخته در غم مهر تو
همی برد خواهم به نزد اله
دریغا که از وصل تو مر مرا
گسسته شد اومید و کوتاه راه