ایا پر هنر راد و دانا طبیب
یکی چاره کن بر فراق حبیب
که از هجر آن سرو سیمین صنم
گدازنده ام هم چو زرین قضیب
نصیب بتم خوبی و چابکیست
چرا مرمرا محنت آمد نصیب؟
کرا عشق و هجران بهم یار گشت
شود جانش با مرگ بی شک قریب
منم بستهٔ عشق، رحمت کنید
برین خستهٔ مستمند غریب