ای لعلِ لبت، حیاتِ هر نوشلَبی
ما را بهجز از غمِ تو نَبْوَد طَلَبی
بینقدِ غمت نیست در این چار چَمَن
با چار براتِ طَبْع، برگِ طَرَبی