اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۵

هرگاه که شمع قامتم میسوزد

هر لحظه بصد ملامتم میسوزد

از دیده برفت و حسرت دیدارش

داغیست که تا قیامتم میسوزد