اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۵

گر سینه ما چاک ز نظاره بود

ما را چه غم از طعنه بیکاره بود

تن خانه عاریت بود در بر جان

جان را چه زیان ز جامه گر پاره بود