اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

ای سرو که هرگز نبود درد و غمت

پرسیدن خسته نیست دور از کرمت

عذر قدمت چه خواهم ای سرو بلند

جان در قدمت دهم بعذر قدمت