اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۸

ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان

خوبان همه شاهند و تو شاه همه خوبان

گر پرده برافتد ز جمالت بقیامت

بخشند بروی تو گناه همه خوبان

ساعد بنما کان ید بیضا که تو داری

در معجزه خوبیست گواه همه خوبان

خاک ره هر طرفه غزالی که سگ تست

شد سرمه کش چشم سیاه همه خوبان

شد شیفتهٔ نرگس مستت بنگاهی

اهلی که بود مست نگاه همه خوبان