اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۱

ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم

هر نکته یی که هست فراموش کرده ایم

در گردن فرشته حمایل نمی کنیم

دستی که با سگ تو در آغوش کرده ایم

هرجا که گفته ایم حدیثی ز سوز خود

بس عاشقان سوخته خاموش کرده ایم

از دست دل که نیست ز یک قطره خون زیاد

هر دم هزار کاسه خون نوش کرده ایم

اهلی گرفته ره به در پیر خرقه پوش

ما رو بدان جوان قباپوش کرده ایم