دل شکسته ما گنجی از وفا دارد
بخر شکسته ما را که سودها دارد
مکن کناره ز عاشق اگرچه درویش است
که پرتو نظرش فیض کیمیا دارد
جفا و خشم تو ما را وفا و مهر افزود
کرشمه های محبت لطیفه ها دارد
بلب حواله ما کن حواله بچشم
که چشم مست تو پروای ما کجا دارد
تو آفتاب جهانی نظر دریغ مدار
ز حال سوخته یی کز جهان ترا دارد
مراد دوست بدست آر و غم مخور اهلی
که هرچه خصم کند دوست کی روا دارد