گر سگان تو انیس من محزون شده اند
آهوانند که همصحبت مجنون شده اند
ایکه در حلقه بزم طربی یاد آور
زان اسیران که درین دایره بیرون شده اند
خاک راهند ز جور تو بتان با همه ناز
نازنینان بنگر کز ستمت چون شده اند
آفتابی تو و عیسی صفتان ذره تو
خاک راهند اگر بر سر گردون شده اند
تو خطان با همه جان بخشی لعل لب خوش
فتنه آن خط سبز و لب میگون شده اند
دل پریشانی عشاق چو اهلی ز لب است
دردمندان تو آشفته نه اکنون شده اند