در عشق تو تا در غم خویشی ملامت است
از خود چه بگذری همه خیر و سلامت است
مست از شراب عشق بتان شو که جام می
یک مستی و هزار خمار ندامت است
در عاشقی بلاست چه مرگ و چه زندگی
مردن ملامت است و نمردن غرامت است
صاحبدلی که شاد کند خاطری کجاست
جز پیر می فروش که محض کرامت است
صد کشته زنده کردی و کس را خبر نشد
یک مرده زنده کرد مسیح و قیامت است
برما چگونه اهل سلامت گذر کنند
زینسان که کرد با همه خار ملامت است
اهلی بیا که گوشه نشین عدم شویم
کان منزل سلامت و جای اقامت است