اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

کی آب خضر همدم طبع سلیم ماست

ما و شراب کهنه که یار قدیم ماست

ما را هوای عرش ازین آستانه نیست

حقا که آستان تو عرش عظیم ماست

این بوی جانفرای که از گل دمد مگر

بوی خوش غزاله عنبر شمیم ماست

ما درد دسوت پیش حکیمان نمی بریم

ساقی بیار می که مسیح و حکیم ماست

اهلی مرو بکعبه بیا در حریم عشق

کز کعبه آنچه می طلبی در حریم ماست