وقت طرب ایام گل و موسم کشت است
میخانه ما در همه ایام بهشت است
بی یاد تو در هیچ مقامی نه نشستم
گر گوشه محراب و گر کنج کنشت است
سر تا قدمی روشنی دیده چو خورشید
ایزد تن پاکت مگر از نور سرشتست
آدم به چنین خوبی و عیسی نفسی نیست
حقا که پری هم سخنش پیش تو زشت است
چون دوخته گردد دل صد چاک تو اهلی
چون رشته مقصود ترا چرخ نرشتست