از که نالم که فغان از دل ریش است مرا
هر بلایی که بود از دل خویش است مرا
شربت وصل تو بی زخم فراقی نبود
لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا
من که بیگانهام از خویش و محبت سوزم
چه غم از محنت بیگانه و خویش است مرا
مگرم کعبه امید پس از مرگ دهند
کاین ره دور و درازی است که پیش است مرا
گر دل از زخم جفای تو شود ریش چه غم
مرحمتهای غمت مرهم ریش است مرا
گر چه خوبان به من خسته جفا کم نکنند
شکر ایزد که وفا از همه بیش است مرا
سجدهی روی نکو اهلی اگر بد کیشی است
بت پرستم چه غم از ملت و کیش است مرا