کوثر کجا و لعل روانبخش او کجا
سرچشمه حیات کجا آب جو کجا
هر کو نشد چو لاله جگرخون از آن غزال
از وادی محبت او یافت بو کجا
سودای آن پری منه ای دل ز فکر خام
دیوانهای مگر، تو کجایی و او کجا
گر روی زرد ما نکند آب دیده تر
ما را میان خلق بود آب رو کجا
من گندم بهشت به یک جو نمیخرم
سیمرغ من به دانه سر آرد فرو کجا
مستم ز خون دیده و ساغر به غیر ده
دریاکشان کجا می جام و سبو کجا
اهلی ز گفتگوی بتان بس نمیکنی
آخر ببین که میکشد این گفتوگو کجا