اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

خط چو مهر گیا تا نموده‌ای ما را

هزار مهر و محبت فزوده‌ای ما را

جفا نموده‌ات اکنون طریق رندی نیست

چنان نما که در اول نموده‌ای ما را

۳

اگر حدیث پری بر زبان ما بگذشت

به جان دوست که در دل تو بوده‌ای ما را

به خنده‌ای که از آن پسته‌دهن کردی

دری ز عالم معنی گشوده‌ای ما را

چه حاجت است که لافیم از وفا چون تو

به صدهزار جفا آزموده‌ای ما را

۶

سگ توییم که از لطف و پاکدامانی

غبار از آینه دل زدوده‌ای ما را

به عشوه گفت که اهلی گر از تو دل بردیم

تو هم به لطف سخن دل ربوده‌ای ما را