اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

از قبول دگران طبع ملول است مرا

ور تو رد می کنیم عین قبول است مرا

خیره چشمی است بخورشید جمال تو نظر

چکنم مردمک دیده فضول است مرا

بروای همدم و بر من مفکن سایه مهر

که دل از سایه خود نیز ملول است مرا

مهل ای گریه که گردی رسد از من بدلی

چند روزی که در این خانه نزول است مرا

اهلی از نامه سیاهی چه امید باشد

گر امیدی است هم از لطف رسول است مرا