جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷

در راه وصالت ای بت کج کلهم

شب تا به سحر چشم تمنا به رهم

تا پیک صبا مژدهٔ دیدار آورد

چون شعلهٔ شمع مضطرب شد نگهم