باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای
طرف کلاه ناز بسامان شکسته ای
صد دشنهٔ به زهر بلا آب داده را
در سینه ام ز شوخی مژگان شکسته ای
از آشناییم لب افسوس می گزی
با ما نمک نخورده نمکدان شکسته ای