جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۴

به سعی در طلبش راه جستجو سر کن

می دگر ز گداز نفس به ساغر کن

حدیث ریختن خونم از تو کس نشنید

از این شراب برای شگون لبی تر کن

به سینه داغ تو زان بیشتر که نیک شود

به کاو کاو سر ناخنش نکوتر کن