یار می آید و به استقبال
می روم دمبدم ز حال به حال
هر چه شد دلنشین عزیز بود
مردم چشم آینه است مثال
چون تصور کنم میانش را
هست باریکتر ز راه خیال
در گلستان ز شرم سرو قدش
می گذارد چو نخل موم نهال
تن به کاهش دهد چو بدر منیر
هر که باشد به فکر کسب کمال