شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پیدا شد
به خود پیچید آهم شعلهٔ جواله پیدا شد
سرشکم آب و رنگ خون حسرت گشت بیرویت
به خون غلتید آهم بیتو داغ لاله پیدا شد
تب عشقش ز بس بیتاب دارد خاطر جویا
نگاه گرم کردم بر لبش تبخاله پیدا شد