جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸

در حقیقت مقصد جسم و مراد دل یکی است

ره نوردان طریق عشق را منزل یکی است

مایه دار از توشهٔ عقبا نماید خلق را

رتبهٔ دست کریمان و کف سایل یکی است

هیچ از من تا رقیب بوالهوس نگذاشت فرق

کافر چشمت که در کیشش حق و باطل یکی است

دلنشین گردد گشاید دیده تا بر عارضش

واله او را که چون آیینه چشم و دل یکی است

تا ز خود جویا قدم بیرون نهم در مقصدم

عاشقان را در ز خود رفتن ره و منزل یکی است