سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۵

ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم مخور

می رسد مرگ از برای جان پاکت غم مخور

آسمان هرچند در بر روی دل ها بسته است

می کند تأثیر آه دردناکت غم مخور

از رفوگر عرصه ی عیش تو ای دل تنگ شد

باز همچون غنچه خواهم کرد چاکت غم مخور

می پرستان می دهند آبش ز چشم خویشتن

باغبان آسوده باش، از بهر تاکت غم مخور

گر عیار کاملی داری، پس از مردن سلیم

چون طلا کی می‌تواند خورد خاکت غم مخور