دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد
این نغمه ندانم به چه آهنگ برآورد
آخر هوس خنده ی بیهوده درین باغ
چون غنچه ام از ذوق دل تنگ برآورد
پروانه ام و بایدم از قسمت نایاب
آتش ز پی سوختن از سنگ برآورد
رحمی که ز شوق می وصل تو چو نرگس
در دست مرا جام تهی زنگ برآورد
یک گل چو سلیم از چمن وصل تو چیدم
چون دست حنا بسته کفم رنگ برآورد