کردهام در گوشهٔ ایران قناعت کار خود
بس بود هندوستانم سایهٔ دیوار خود
همچو بال مرغ بسمل مضطرب گردد، اگر
افکند موم دلم مطرب به موسیقار خود
شوق مستی در درون خُم مرا جا داده است
هرکه را بینی، فلاطونی بود در کار خود
گر نسیمی عزم رفتن میکند، من همرهم
زین گلستان بستهام همچون شکوفه، بار خود
این غزل در هند و مطلع را در ایران گفتهام
منفعل دارد سلیم ایامم از گفتار خود