سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۴

باده در جام خمار من دلگیر کنید

شوق پروانه ام، از شعله مرا سیر کنید

باده در وقت سحر لذت دیگر دارد

صبح را از می صافی شکر و شیر کنید

ما اسیران وفا را سر آزادی نیست

حلقه در گوش من از حلقه ی زنجیر کنید

نوغزالان همه از دیده ی من می گذرند

بنشینید درین خانه و نخجیر کنید

جنگویان، چو سلیمم به جفا خو شده است

می کشد شوق مرا، دست به شمشیر کنید