باده در جام خمار من دلگیر کنید
شوق پروانه ام، از شعله مرا سیر کنید
باده در وقت سحر لذت دیگر دارد
صبح را از می صافی شکر و شیر کنید
ما اسیران وفا را سر آزادی نیست
حلقه در گوش من از حلقه ی زنجیر کنید
نوغزالان همه از دیده ی من می گذرند
بنشینید درین خانه و نخجیر کنید
جنگویان، چو سلیمم به جفا خو شده است
می کشد شوق مرا، دست به شمشیر کنید